Sunday, December 13, 2015

مگر مي شود خورشيد را كشت؟



مگر مي‌شود خورشيد را كشت؟ مگر مي‌شود باد را از وزيدن بازداشت و باران را از باريدن. مگر مي‌شود اقيانوس را خشك كرد؟ مگر مي‌شود بهار را از آمدن باز‌داشت، مانع روييدن لاله‌ها شد، مگر مي‌شود ملتي را تا به ابد اسير نگه داشت؟ نه!!...
اينها قسمتهايي از سخنان مسعود رجوي پس از آزادي از 7 سال اسارت در شكنجه گاههاي شاه خائن به همراه آخرين دسته  از زندانيان سياسي در سال 57 است . 
وقتي اين جملات را بعد از سي و چند سال  كه از حاكميت ولايت مطلقه فقيه، حاكميتي صد بار بدتر و سياه تر از حاكميت شاه مي گذرد، مرور مي كنيم، از خودمان سوال مي كنيم كه راستي چرا نمي شود خورشيد را كشت ؟ و چرا نمي شود بهار را از آمدن باز داشت، آيا حتي اين جلادان و اين شكنجه گران كه سي و چند سال است خون مردم ايران را در شيشه كرده اند و بيش از 120 هزار از بهترين ها را كشته اند و باز سير نشده اند هم رفتني هستند؟ راستي سوال اين است كه واقعا چرا نمي شود خورشيد را كشت؟
و برادر مسعود در همان سال پاسخ دادند :
براي اينكه اين خواست خداست و ارادهٌ خلق است، سنت تاريخ است، قانون اجتماع است… بشارت همهٌ انبيا، پيام‌آوران، مصلحين و انقلابيون بزرگ جهان است كه «خلق پيروز مي‌شود، آينده تابناك است. همهٌ قوا و استعدادات فرزند انسان از "شامگاه امكان"، قطعاً به "بامداد تحقق" خواهد پيوست. 
اين منطق تكامل است وتكامل راه خود را رو به پيش باز مي كند، اينجاست كه نور اميد روشن مي شود ، دلهاي تنگ شده و پريشان، شادمان مي شود ، انسان به حركت در مي آيد و اين سوال مطرح مي شود كه پس چه بايد كرد؟ نقش من براي  محقق كردن اين بامداد تحقق كه از آن سخن مي گويند چيست؟ آيا اصلا من نقشي هم دارم؟ آيا من مي توانم كاري كنم كه خورشيد زنده شود؟ بهار بيايد و لاله ها بدمند؟ 
باز به جواب برادر مسعود در همان سال گوش كنيد: 
… بله، ستارگان ما برآنند، تا در فلك اجتماعي و سياسي اين ميهن طرحي نو دراندازند، طرحي عاري از طبقات، عاري از بهره‌كشي، عاري از جهل، ناداني، اختناق و زنجير.

چه بايد كرد؟
بايد بر خلاف خواسته آخوند ها كه در طي اين ساليان تلاش كرده اند هرنور اميدي را خاموش كنند و گرد ياس و نااميدي  را همه جا بپراكنند كه كاري نميشود كرد و زندگي همين است و همه بايد به آ ن تن بدهند و بر خلاف اينكه  رژيم آخوندي حاكم بر ايران  آنقدر مشكلات اقتصاي و اجتماعي براي زن و مرد و پير و جوان ايجاد كرده اند كه كسي وقت و زمان و تاب و توان سر بلند كردن وبه فكر وطن بودن و انديشيدن به آزادي  .....را نداشته باشد آري بر خلاف همه اينها  ما بايد  تمامي توان خود را بكار گيريم و روي پاي خود بايستيم و نور  و شعله هاي اميد را  هر كجا كه ميتوانيم بپراكنيم  
پس بياييد سي ام ديماه را گرامي بداريم و با پخش تراكتهاو پوسترها و با يادآوري اين روز بزرگ براي همه اين اميد را به دلها بازگردانيم.
 همانطور كه در سال 57 خلق توانست آخرين دسته اززندانيانش را از زندانهاي مخوف شاه خائن آزاد كند ، ما نيز مي توانيم و زندانيانمان را آزاد كنيم ، كافيست كه اراده كنيم، زيرا خدا ما با ماست . خدا با كساني است كه حركت ميكنند و براي آزادي خود تلاش ميكنند.  
آري ما سي ام  دي ماه  را گرامي ميداريم زيرا آخرين دسته زندانيان سياسي كه مسعود رجوي در راس آنها بود از زندان هاي مخوف شاه  كه هيچكس فكرش را هم نميكرد بدست پر توان خلق آزاد شدند 
ما سي ام دي ماه  را ارج ميگذاريم و در همه جا نيز تراكت ها ي آن را پخش ميكنيم زيرا يادآور  توانايي ها وقدرت بيكران خلقي است كه اگر بخواهد و به هم زنجير شود پايه هاي هر ظلمي را به لرزه در آورده و فرزندانش را از سياه چال ها آزاد ميكند 
ما سي دي را جشن ميگيريم تا آخوند ها ي حاكم بر ايران و در راس آنها خامنه اي يزيد زمان بداند و ببيند كه نميتواند  و نتوانسته صداي آزادي و رهايي را هرگز خاموش كند 
آري ما ياد و خاطره سي ام دي ماه راهمواره زنده نگه مي داريم و با صداي بلند فرياد ميزنيم  
خلق پيروز مي شود – آينده  از آن مردم ايران است .
  
كمپين براي آزادي ايران

0 comments:

Post a Comment