Thursday, December 24, 2015

نامه خانم پاكروان ( مادر ريحانه) نوشته اي در مورد شب يلدا


 نامه خانم پاكروان ( مادر ريحانه) نوشته اي در مورد شب يلدا
آخرین روز پاییز ، طولانی ترین و تاریکترین شب سال برای ما ایرانیان با دیگر شبها تفاوت دارد . جشنی خانوادگی برپا میکنیم که در کنار یکدیگر بشینیم و با هم لحظه ها را با شادی بگذرانیم . این جشن نه برای شبی طولانی، بلکه برای پیروزی نور بر تاریکی است . فردا روزی است که خورشید بر سیاهی شب پیروز خواهد شد . اما در چنین شبهایی که کنار هم مینشینیم و گپ میزنیم یادمان باشد که زیر پوست تیره ی شب ، کسانی گرسنه اند . کسانی برهنه اند و در سرما زیر سقف آسمانند . کسانی غمگینند و احساس بی کسی مفرط دارند . کسانی از عزیزانشان دور افتاده اند . کسانی زندانی اند . کسانی زیر حکم اعدامند . کسانی زیر ضربه های لگد و شلاقند . کسانی سیاهپوشند برای عزیزی زیر خاک . به یادشان باشیم . با قلم یا قدم . 
درین روزگار سخت و تلخ ، با هزاران نفر زیر تیغ ، با لشکر اعدامیان ، نمیتوان سخن از شادی حقیقی گفت . در جمع خانوادگیمان ، در کنار شادمانی و دیدار عزیزانمان ، بگوییم که نمیخواهیم شکنجه و اعدام معرف سرزمینمان باشد . نمیخواهیم هر روز در خبرها بخوانیم که چند نفر اعدام شدند . نمیخواهیم انسانیت ملی مان به یغما رود . نمیخواهیم شاهد انتشار خشونت در رگهای جامعه مان باشیم . آرزوی ایران بدون اعدام قابل تحقق است اگر آحاد مردم به لزوم آن پی ببرند . 
اصرار و تاکید بر این آرزو میتواند جان جوانان بسیاری را نجات دهد . تصمیم بعضی از مسوولان مبنی بر بررسی قوانین و تغییر آن در جهت لغو صدور حکم اعدام برای بعضی از جرایم از جمله مواد مخدر نوید بخش کند شدن حرکت ماشین اعدام است . هرچند در سوی دیگر توجه بیشتر خانواده ها و نهادهای نظارتی برای مراقبت از فرزندانمان ضرورت بیشتری خواهد داشت . مبادا جوانان عزیزمان در دام اعتیاد بیفتند . 
دومین یلدای بی ریحان هم گذشت . سخت بود . ولی من نیز سرسخت تر شده ام . دیگر از اشک خبری نبود . غم بود اما گریه نبود . میکای عزیزم دوباره عکسهای قشنگی درست کرده . دوتایش را میبینید . 
ریحانی که نیست اما هنوز ارثیه های انسانی ش باقی ست . دخترانی که یکی یکی سراغم میایند و برایم میگویند از روش و رفتار ریحان . از نوزده سالگی تا بیست و هفت سالگی ش . این دیدارها مرا بیش از پیش بر ادامه و انجام خواسته هایش مصمم میکند . خواسته هایی که گاه چنان سنگین و جانفرساست که نفسم را تنگ میکند . شما بگویید برای دختری که از بهزیستی رانده میشود به بهانه هجده سالگی و به دلیل بی پناهی با جرم خود خواسته راهی زندان میشود و به قاضی التماس میکند که بالاترین مجازات حبس را برایش در نظر بگیرد تا زمان بیشتری سقفی روی سرش داشته باشد چه باید کرد ؟ برای زنی که با چند فرزند تنها مانده و نان آورش در زندان میپوسد چه باید کرد ؟ برای سه نوجوان که پدر و مادرشان در زندانند چه باید کرد ؟ برای مادری که فرزندش را جهت اجرای اعدام به انفرادی برده اند چه باید کرد ؟
برای قوانین نارسا و کهنه ای که دیگر کارایی خود را در جهت مثبت و انسان ساز از دست داده اند چه باید کرد ؟
برای بهبود و بهسازی محیط انسانی اطرافمان چه باید بکنیم ؟ آنقدر تباهی و سیاهی بر آسمان دلهایمان سایه افکنده که دست و پایمان به لرزه درآمده . هیچکس جز تک تک شهروندان نمیتواند این غبار غم را از قلب ملت بروبد . دستهایمان یکدیگر را میجوید برای تشکیل زنجیره ای انسانی که حصاری شود برای محافظت از فرزندان این سرزمین
كمپين براي آزادي ايران
 كمپين ”براي آزادي ايران” را از كانال تلگرام  دنبال كنيد https://telegram.me/for_free_iran

0 comments:

Post a Comment