Tuesday, November 24, 2015

ماجرای دانشجو و شتر گاو گرگ!


(برگرفته از سايت مجاهد)
دانشجوی امروز، باید از نظام بپرسد: شما شترید؟ یا گاوید یا گرگید؟ نمی‌شود که هر زمان به یکی از این سه تبدیل شوید. 
(البته شاید برخی دانشجویان بدشان بیاید و بگویند یعنی فکر می‌کنید ما نمی‌دانیم که اینها گرگند؟ با این همه دستگاه حراستی و امنیتی و بسیجی و اطلاعاتی در دانشگاه باز این توهم برای کسی هست که این نظام گرگ است؟) 
این حرف درست است. اما با اجازه خود دانشجویان برای آن که بعضی وقتها و به‌خصوص این روزها شترنماییها یا گاونماییهای این گرگ کسی را نفریبد، باید پرسشهایی را تکرار کرد. 
 مهمترین پرسش این است: تعریف دانشگاه چیست؟ دو پاسخ اساسی به این هست. 
1ـ دانشگاه، محل درس خواندن و مدرک گرفتن است. و تمام! 
2ـ دانشگاه سنگر آزادی‌ست. درس و تحصیل در زمانی که دیکتاتوری و اختناق وجود دارد در این سنگرها، فرعی است. 
اما شتر گاو گرگها به این موضوع بسیار روشن را دور می‌زنند. وسط این بازی می‌کنند. به جملاتی که این روزها همین حسن روحانی می‌گوید و بعد وزیر اطلاعاتش می‌گوید و بعد در برخی برنامه‌های تلویزیونی مطرح می‌شود توجه کنید: این کلمات به کدام تعریف از دو تعریف بالا می‌خورد؟ 
 ـ کرسی آزاد اندیشی. کرسی آزاد فکری. 
ـ فراهم کردن امنیت برای فضای دانشگاهی 
ـ بیان عقاید آزاد در دانشگاه 
ـ آزادیهای آکادمیک در دانشگاه 
ـ مرتبت والای علمی دانشگاه و دانشجو 
ـ جلوگیری از توسعه نفاق در دانشگاه 
ـ انجمنهای دانشجویی، سوپاپ اطمینان جامعه 
ـ استاد کلاس در بیان عقاید خود آزاد باشد. 
ـ تحت کنترل فضای دانشگاه 
ـ مطالبات و اعتراضات دانشجویی 
ـ مسائل صنفی و دانشگاهی 
 آیا خوب گیج شدید؟
 عبارات بالا با کدام یک از آن دو تعریف همخوانی دارد؟ این نمود همان شترگاو گرگ است. آخوندها هم همین گیجی دانشجو و مردم رامی خواهند. سی و هفت سال است. که یک روز گرگند، یک روز شتر می‌شوند یک روز گاو. 
 در حالی که دانشجویی که به آن سؤال اول پاسخ درست بدهد گیج نمی‌شود. می‌فهمد که بابا: دانشگاه بود که تمام مصدقها و تمام انقلابیون و بیداران از آن برخاستند. دانشگاه بود که در سالهای آخر دیکتاتوری سلطنتی، پیام انقلابیون را به جامعه برد. دانشگاه بود که سنگر آزادی خوانده شد. بعد هم وقتی آخوندها آمدند، دانشگاه بود که توسط خمینی بسته شد! دانشگاه بود که خشت به خشت آن را سعی کردند بکنند واز نو با فرمت آخوندی بچینند اما نشد که نشد. دانشگاه بود که یک دفعه در سال 78 دوباره پیام مقاومت را گرفت و رعد در آسمان بی‌ابر شد، دانشگاه بود که در سال 88 دوباره جامعه را به قیام کشاند! به شهدای آن نگاه کنید. 
 خوب! حالا آخوندها باید جواب بدهند. وقتی تعریف اصلی دانشگاه را نمی‌خواهید به‌رسمیت بشناسید، بازی می‌کنید، یک روز می‌گویید، آزاد اندیشی، یک روز می‌گویید آزادیهای آکادمیک یک روز می‌گویید، امنیت برای فضای دانشگاه و دانشجو! 
 این حرفهای بی‌ربط به‌خاطر آن است که باز ذهن دانشجو را شلوغ کنید. آقاجان! هم بیست تا نهاد سرکوبگر را در دانشگاه می‌چینید، هم می‌گویید آزاد اندیشی؟ 
 دانشجوی فهمیده می‌فهمد که باز می‌خواهید بعد از چند سال گرگ بودن، یک دفعه شترنمایی کنید. اما این تو بمیری از آن تو بمیریها نیست. یک ذره شتر نمایی (بخوانید باز کردن فضای دانشگاه) منجر می‌شود به دریده شدن پوست و شکم و دل و روده آن گرگ. که توی این پوست خودش را پنهان کرده. 
 حقیقت این است شما دانشگاه را به زندان تبدیل کردید! نه حتی پادگان. دانشجو زندانی شماست. همان‌طور که اوین را هم دانشگاه خواندید. 
اما این دانشگاه هم‌چنان خاری در پهلوی گرگها هست. این را دانشجویان می‌دانند و این بار باز دچار توهم شترنماییهای شما نمی‌شوند.

گاو خودتانید!

0 comments:

Post a Comment