Wednesday, August 19, 2015

قسمت دوم تاريخچه مجاهدين خلق ايران


رأی ندادن به قانون اساسي 
از سوی ديگر، خمينی که از روز اول در انديشهٴ قبضهٴ انحصاری تمام اهرمهای قدرت و تحکيم پايه های ديکتاتوری ابدمدت خود بود؛ توسط مجلس خبرگان که آن را جايگزين مجلس مؤسسان کرده بود، ولايت فقيه را به عنوان يک اصل، وارد قانون اساسی اش کرد. اما مجاهدين ضمن افشای مفهوم اين اصل که به حکومت مطلقه و فاشيسم دينی لباس قانونی و مشروعيت می پوشاند، از شرکت در همه پرسی قانون اساسی و دادن رأی به آن خودداری کردند. 

مسعود رجوی کانديدای رياست جمهوری 
مجاهدين در اولين انتخابات رياست جمهوری رژيم نيز با معرفی مسعود رجوی به عنوان کانديدای خود شرکت کردند تا با استفاده از آخرين قطرات آزاديهای به جا مانده از انقلاب بهمن، ضامن وحدت ملی باشند که با اقدامات انحصارطلبانهٴ خمينی، دچار لطمات جدی شده بود. کانديداتوری مسعود رجوی از حمايت گسترده زنان، روشنفکران، دانشجويان و اقليتهای مذهبی و قومی برخوردار شد. اما خمينی که از اين اقبال اجتماعی وحشت زده شده بود، برخلاف قول قبلی خود مبنی بر دخالت نکردن در انتخابات، طی فتوايی مسعود رجوی را با اين بهانه که به قانون اساسی ولايت فقيه رأی نداده از دور انتخابات حذف کرد.
خمينی همچنين با تقلبات گسترده مانع از آن شد که حتی يکی از کانديداهای مجاهدين برای مجلس شورا، که از سراسر کشور در انتخابات شرکت کرده بودند، به مجلس راه پيدا کند.


30خرداد 
رژيم خمينی توسط چماقداران سازمان يافته و پاسداران مسلح خود، حمله و هجوم به ستادها و دفاتر مجاهدين در سراسر کشور را مستمراً شدت می بخشيد؛ همزمان با آن، حمله به دانشگاههای کشور و تعطيل آنها تحت عنوان انقلاب فرهنگی را آغاز کرد و فضای تنفس سياسی را برای همهٴ دگرانديشان، به خصوص مجاهدين هر چه تنگتر ساخت. اما مجاهدين، پس از حدود دو سال مبارزه سياسی افشاگرانه که با حداکثر خويشتنداری و انضباط تشکيلاتی و با تحمل قريب 70 شهيد و هزاران اسير و زندانی شکنجه شده همراه بود، سرانجام در روز 30خرداد ۱۳۶۰، اتمام حجت تاريخی خود را با خمينی به عمل آوردند. در اين روز بيش از نيم ميليون نفر از مردم تهران در حمايت از مجاهدين به خيابانها ريختند و در يک تظاهرات مسالمت آميز، بر مشروعيت سياسی رژيم خمينی مهر پايان زدند. پاسداران به دستور شخص خمينی به روی مردم بی گناه آتش گشودند و بسا بی رحمانه تر از شاه، تظاهر کنندگان را به خاک و خون کشيدند و از همان عصر 30خرداد، دوران اعدامهای جمعی به منظور ريشه کن کردن مجاهدين را آغاز کردند. به اين ترتيب تداوم مبارزه مسالمت آميز سياسی ناممکن شد و برای مردم، راهی جز مقاومت مسلحانه باقی نماند.
تأسيس شورای ملی مقاومت 
مسعود رجوی در روز 30تير 1360، تأسيس شورای ملی مقاومت ايران را به مثابه آلترناتيو رژيم خمينی اعلام کرد و متعاقباً در 7مرداد همان سال برای گسترش و معرفی همين آلترناتيو، با يک پرواز پرمخاطره از قلب پايگاه شکاری دشمن از تهران به پاريس عزيمت کرد. 
موضع مجاهدين در قبال جنگ با عراق 
در جريان جنگ ايران و عراق و حمله نيروهای عراقی به خاک ايران، سازمان مجاهدين ابتدا در صفی مستقل به جنگ با آنها پرداخت اما پس از اين که عراق نيروهای خود را از خاک ايران بيرون کشيد و به پشت مرزهای رسمی عقب نشست و خواستار صلح عادلانه بين دو کشور شد، مجاهدين و شورای ملی مقاومت سياست صلح را برای قطع اين جنگ ويرانگر در پيش گرفتند. جنگی ضدميهنی که فقط خمينی به منظور سرپوش گذاشتن بر سرکوب و اختناق و تحقق سودای احيای امپراتوری باصطلاح ”اسلامی“ خود خواستار ادامه آن بود. در 19شهريور ۱۳۶۱ يعنی يک سال پس از عقب نشينی کامل نيروهای عراقی به مرزهای بين المللی، مسعود رجوی در محل اقامت خود در اورسوراواز پاريس، اولين موافقتنامه صلح را امضا کرد. 
انقلاب ايدئولوژيک 
روز 19اسفند 1363، دفتر سياسی و کميته مرکزی سازمان مجاهدين خلق ايران، طی اطلاعيه يی تشکيل رهبری نوين سازمان مجاهدين، مسعود و مريم، و انقلاب نوين مردم ايران را اعلام و معرفی نمود. اين سرآغاز يک تحول کيفی در انديشه و مناسبات درونی مجاهدين و ورود زنان مجاهد به سطح رهبری به منظور آزاد کردن و استخراج حداکثر پتانسيل برای سرنگونی رژيم آخوندی بود؛ تحولی که با عنوان انقلاب ايدئولوژيک درونی مجاهدين ناميده می شود. (براي آگاهى بيشتر مراجعه کنيد به «توضيحاتی پيرامون انقلاب ايدئولوژيک درونی مجاهدين از سخنرانی خانم مريم رجوی در مراسم 8مارس ـ اسفند 1391) 

عزيمت به عراق 
 در برابر توطئه های پنهان و آشکار با رژيم خمينی که طی آن، دولت دست راستی وقت فرانسه فشار خود برای ايجاد مانع و محدوديت عليه اقامت رهبری مقاومت در فرانسه را به نهايت رسانده بود، روز 17خرداد ۱۳۶۵، مسعود رجوی پاريس را به مقصد عراق ترک کرد تا ضمن خنثی کردن توطئه های دشمن، به الزامات مرحله جديد مبارزه برای سرنگونی رژيم و مشخصاً تشکيل ارتش آزاديبخش پاسخ گويد. عزيمت به عراق يک گام اجتناب ناپذير برای تأسيس ارتش آزاديبخش به عنوان تنها اهرم سرنگونی رژيم خمينی، دشمن اصلی مردم ايران، بود.
تأسيس ارتش آزاديبخش ملي 
در روز 30خرداد سال ۱۳۶۶، رهبر مقاومت طی پيامی، تأسيس ارتش آزاديبخش ملی ايران را اعلام کرد و آن را برای دفاع از آزادی ميهن و به مثابه ”بازوی استوار و پراقتدار خلق قهرمان ايران“ ، پاسخ قطعی به نبرد سرنوشت ميان مقاومت و ارتجاع خمينی توصيف کرد.
ارتش آزاديبخش ملی ايران، پس از انجام بيش از يک صد رشته عمليات نظامی عليه نيروهای خمينی و کسب پيروزی در نبردهای آفتاب و چلچراغ و فتح شهر مهران، با درهم شکستن يک لشکر زرهی و چند تيپ و گردان ارتش و سپاه، چشم انداز فروپاشی ماشين جنگی خمينی و سرنگونی رژيم را در چشم انداز نزديک قرار داد. خمينی هراسان از رشد شتابان ارتش آزاديبخش که فتح تهران را در هدف داشت، ناگهان دست بالا کرد و به قول خودش زهر آتش بس را سرکشيد

0 comments:

Post a Comment