Monday, August 17, 2015

مبارزه چيست؟



شايد كلمه مبارزه بخاطر اينكه زياد تكرار ميشود بنظر برسد كه كلمه آشنا و شناخته شده اي است وكسي نيست كه آن را نشناسد. درظاهر هم همينطور است وقتي به كسي ظلم ميشود اعتراض ميكند و بسته به توانمنديش هركاري از دستش برايد و به هر شكلي كه درمقدوراتش باشد عمل ميكند و اين يعني مبارزه . بنابراين شايد آشناترين كلمه و شناخته شده ترين موضوع اجتماعي باشد.
اما از شما چه پنهان مبارزه برغم اينكه متداول ترين موضوع اجتماعي است اما ناشناخته ترين است. شايد تعجب كنيد.ولي وقتي درسال 42 كارنامه مبارزه مردم ايران از صدر مشروطه به اين طرف توسط محمد حنيف بنيانگذار سازمان مجاهدين مورد بررسي قرار گرفت عدم آشنايي مبارزه« بعنوان فن و تكنيكي» براي تغيير شرايط جامعه تا تغيير يك رژيم از مهمترين واصليترين مشكل رهبران سياسي آن دوران بوده است و به همين دليل اولين جزوه اي كه عضو مجاهدين درسازمان خوانده و ميخواند جزوه اي است تحت عنوان «مبارزه چيست؟».
اجازه بدهيد اين موضوع كه تعجب شما را حتما برانگيخته باز كنيم. بهترين كار اين است كه به چند نمونه از مبارزات سياسي  از زمان  مشروطه تا امروز اشاره كنيم و شما هم به اين نمونه ها خوب دقت كنيد. شايد ابهام رفع شود.
در صدر مشروطه سردار و سالار ملي ستارخان و باقرخان با نيرويي اندك سرانجام در اوج فداكاري و پايداري و درحاليكه استبداد محمدعلي شاه همه استانهاي ايران را سركوب وتسليم كرده بود, توانستند نيروهاي اعزامي حكومت استبدادي  را شكست وفراري دهند و تبريز را آزاد كنند. به دنبال آن و در مدتي كوتاه شهرها يكي پس از ديگري بپاخاسته و سرانجام تهران هم آزاد و شاه به سفارت روس فراركرد و انقلاب پيروز شد. ولي آنچه مايه شگفتي است اينكه كسي نخست وزير انقلاب شد كه از طرف شاه به تبريز براي سركوب ستارخان ويارانش يورش برده بود و لي درمقابل مقاومت ستارخان و يارانش عقب نشست و به شهر خودش رشت رفت. حال اين عامل استبداد رئيس انقلاب مشروطه شد. 
نهضت ملي ايران به رهبري دكتر محمد مصدق نيز درحاليكه يك حكومت ملي و با پشتوانه تمام عيار مردم بود، اما طي يك توطئه ارتجاعي و استعماري تعداد   50  اوباش چاقو كش, ضمن يك بعد از ظهر (28 مرداد) و درحاليكه شاه به خارج فرار كرده بود  توانستند حكومت ملي را ساقط و مصدق را دستگير نمايد.
همچنين درسال 42 كه سراسر ايران تظاهرات عليه شاه بود, شاه بايك سري دستگيري و چند مانور توانست مبارزه را تا سالها خاموش كند و هيچكس حاضر نبود پابه صحنه سياسي بگذارد. درحقيقت رهبران سياسي نتوانستند توطئه هاي شاه را خنثي كنند.
 باتوجه به اين نمونه هاي روشن مي توانيد بگوييد علت اين شكستها چه بود ؟ 
محمد حنيف نژاد ,  بنيانگذار كبير سازمان,  با مطالعه مبارزات مردم از مشروطه  تا 15 خرداد سال 42, به اين  نتيجه رسيد كه رهبران به مبارزه بعنوان يك عمل پيچيده و قانونمند نگاه نميكردند و دانش آن را نداشتند.  درنتيجه با شكستهاي پي در پي  مواجه مي شدند.
حنيف كبير سازمان مجاهدين خلق ايران را بر اين پايه بنيانگذاري كرد كه « مبارزه يك فن است و مثل همه فنون دقيقا به دانش احتياج دارد». بخصوص بدليل اينكه جامعه حساسترين و پيچيده ترين پديده است و به دانش و تخصص بيشتري نيازدارد. او گفت: كار اول ما كسب صلاحيت رهبري مبارزه است و شكستهاي گذشته قبل از هرچيز بدليل نداشتن دانش مبارزه توسط رهبران سياسي بوده است. 
همانطور كه گفتم هيچ پهنه اي در جهان هستي از جامعه پيچيده تر و در ضمن قانونمند تر نيست و اين يعني كه اگر اين پديده را بشناسيم و قانونمنديهايش را در آوريم بي ترديد موفق ميشويم. و الا قانونمند شكست خواهيم خورد.
مهمترين و تعيين كننده ترين پيام تاريخ مبارزه صد ساله ايرن  اين است: «مبارزه يك فن است و نياز به دانش دارد».
خواهش ميكنم اين جمله را در هر جايي كه زنان ومرداني هستند كه  عزم جزم دارند كه جامعه را تغيير دهند,  با خطي خوانا نوشته و به همه جا بچسبانيد.
كافي است با همين چراغ كه حاصل  خون شهدا و شكنجه  زندانياني سياسي است وارد صحنه جامعه شويم تا راه را از بيراهه بشناسيم. خوب اگر مبارزه فن و آنهم پيچيده ترين فن است بي ترديد نياز به آموزش دارد تا قوانين واصول حاكم بر تغيير جامعه مورد نظر را بياموزيم .
براي آموزش نياز به مربي و آموزگاراني داريم  كه صلاحيتشان را  در صحنه عمل و مبارزه اجتماعي نشان داده باشند. ( عملا قوانين را شناخته و درتغيير جامعه موفق بوده اند).
دراين رابطه اولين سوال اين است كه آموزگار ومربي و رهبري  وجود دارد؟ اگر دارد كيست و كجا است؟ 
پاسخ اين سؤال را امروز بعد از 120 سال تجربه درميدان مبارزه براي آزادي ميدهيم ونه در ابتداي كار. تصور كنيد كه در ابتداي راه بوديم. چه كسي و كدام جرياني را ميتوانستيم بعنوان معلم و مربي تغيير جامعه و بعبارت ساده تر رهبري مبارزه انتخاب كنيم؟ قبول داريد كه جواب اين سؤال در ابتدا و در صدر مشروطه وحتي در زمان تأسيس سازمان يعني 44 سال قبل خيلي سخت و شايد دست نيافتني بود؟ اما امروز چطور؟ 
راه دور نرويم  اگر توانستيد تاريخچه سازمان را مطالعه كنيد و ببينيد كه حنيف كبير چگونه از صدر مشروطه تا سال42 را جمع زد و از دل آن سازماني را تأسيس كرده است كه امروز پنجاهمين سالش را ميگذراند . سازماني كه روز به روز منسجم تر، مستحكم تر و قويتر و  بلحاظ ايدئولوژيك يكدست تر، بلحاظ خطي متحد تر  و راه  روشن تر و بلحاظ سياسي قله هاي پيروزي را درعرصه هاي مختلف عليه دشمن اصلي مردم ايران يعني رژيم آخوندي فتح كرده و ميكند.
بياييم در همين دوره 36 ساله خميني و رژيم آخوندي كارنامه اشخاص و يا جريانهاي كوچك و بزرگي را كه به ميدان مبارزه براي آزادي آمدند  بررسي كنيم. 
امروز بعد از 30 سال بركسي پوشيده نيست كه حاكميت مطلقه فقيه يك ذره  براي مردم حق رأي و آزادي قائل نيست . حتي مردم در داخل خانه هايشان آزاد نيستند و نميتوانند هر فكري را داشته باشند .حتما اعتراض منتظري را به خميني شنيده ايد كه چرا مجاهدين را اعدام ميكني اينها يك طرز فكر هستند.  ولي خميني آنقدر  قتل عام كرد كه منتطري دوام نياورد وگفت  چرا افرادي كه هنوز محاكمه نشده اند و چرا كساني را كه قضات خودت تشخيص داده اند كه تبرئه شدند را اعدام ميكني؟ و خميني او را بعنوان سفيه عزل كرد. 
بنابراين با شاخص مبارزه براي  آزادي عليه  استبداد مطلق،  آنهم باچنين جانيان حاكم,  جاي هيچ شكي نيست كه نميتوان در زيرحاكميت اين رژيم بود و مبارزه !!!!! كرد. واگر در زير حاكميت اين رژيم خونخوار و وحشي جرياني و شخصي به ادا و اطوارهايش اسم مبارزه با رژيم براي آزادي بگذارد، ترديدي نيست كه جز نيرنگ و خيانت چيزي نيست. 
بنابراين دوستان  با اين چراغ راه و اين شاخص يكباره  دست تمام كساني كه زير حاكميت اين رژيم ادعاي تغيير آن را دارند  رو ميشود و بايد آنها را كنار گذاشت. چرا كه يا  آگاهند  و خيانت ميكنند و  يا نا آگاه كه كاري به آنها نداريم.
يكي از عارضه هاي  مبارزه بدون دانش، افتادن در دست اندازهاي شياداني است كه براي توجيه خود به يكسري مبارزات فرعي مي آويزند. (مثل همه آنهايي كه مدت 8 سال فريب خاتمي را بعنوان اصلاح طلب خوردند).
ملاحظه ميكنيد كه مبارزه تا زماني كه  بمثابه يك فن مورد توجه قرار نگيرد و قوانين آن آموزش داده نشود, ناشناخته است و در صحنه جامعه شاهد بوديد كه چگونه شيادي مثل خاتمي نسلي را فريب  ميدهد و بعد از سالها جامعه دانشگاهي با شعار فريب بس است , دروغ بس است او راطرد ميكند. درحاليكه درست يك روز بعد از غصب مقام رياست جمهوري خاتمي در سوم خرداد 76 ، رهبر مقاومت اعلام كردند كه آخوندها سر وته يك كرباسند , فريب نخوريد كه افعي هرگز كبوتر نمي زايد.
خواهشي كه دارم اين است كه بجاي پرداختن و فكر كردن روي يك فرد و يك جريان,  قبل از هرچيز به قوانين حاكم بر مبارزه 
 فكر كنيد و با آن شاخصها موضوعات جامعه را بررسي كنيد. چه بسا در بهترين حالت به اين برسيد كه اين فرد يا اين جرياني كه در داخل عليه رژيم و  ديكتاتوري فعال است , واقعا رژيم را نشناخته است و چه بسا رژيم غير مستقيم از اين  فرد يا جريان  اين سوء استفاده را ميكند كه آنها كه دنبال تغيير هستند ذهنشان به سمت تنها راه اصلي يعني سرنگوني نرود و يا اين شك و شبهه در اذهان ايجاد شود كه چه بسا رژيم ديكتاتور هم نيست و بدينوسيله روي جناياتش سرپوش بگذارد. 
امروزه فكر ميكنيد دانشجويان , كارگران , معلمان و ...كم تظاهرات و فعاليت ميكنند؟ اما آيا براي آنها روشن هست كه مبارزه قانونمند است و متخصصش را مي خواهد؟  آنوقت تصور كنيد كه اگر اين درياي انرژي كه عليه رژيم تظاهرات ميكند قانونمند حركت ميكرد و زير رهبري يك رهبر ذيصلاح كارش را پيش ميبرد,  رژيم چقدر سريعتر سرنگون مي شد. اما بدليل اينكه  مبارزه براي تغيير رژيم بعنوان يك فن ,  ناشناخته است,  چه اندازه انرژيها ضايع ميشودند.
برگرديم به حرف اصلي. بين راه ها, جريانات و شخصيتهايي كه مدعي تغيير رژيم ولايت فقيه هستند، كارنامه شان چگونه است؟  هر كدام كه ضربه  محكمتر به رژيم زده است وخودش استحكام بيشتري پيدا كرده است معلوم است كه قانون تغيير را بهتر و بهتر  شناخته و نسبت به ديگران از صلاحيت بيشتري برخوردار است و بايد قانون حركت را از او يا آن جريان وسازمان بياموزد. 
چه سازمانها و جريانهايي را مي توانيد نام ببريد؟ 
« كارنامه آنها بايد شامل ضرباتي باشد كه عمر اين رژيم را كوتاه كند »
بايد دنبال جرياني باشيم كه بكمك بگيريم و قدري از اين بار سنگين را بردارد. 
بنابر اين: 
 اولين وظيفه هر انسان آزاده يافتن رهبري ذيصلاح و راه درست است  , بعد بايد كه قبل ازهرچيز خود آموزش ديده و به راه وچاه مسلط شود. حتما متوجه شديد كه برغم اينكه ظاهر مبارزه براي همه آشنا است اما شناخت قانونمندي مبارزه كجا و واكنشها وعكس العملهاي عاطفي كجا؟ از شما ميخواهيم كه مستمرا بر دانش خود بيفزاييد تا بتوانيد تأثيرگذارتر باشيد.

0 comments:

Post a Comment